جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ هشتم: هدف از خلقت انسان(2)
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق در اداره / حساب رسي از منصب داران در قيامت
    اقسام تجسم عمل


    تجسم عمل، سه قسم است:

    1- در دنيا: از قرآن استفاده مي‏كنيم كه سرنوشت و سعادت يا شقاوت آدمي در اين دنيا مرهون افكار، گفتار و كردار اوست و ملكاتش براي او سرنوشت‏ساز است؛ يعني اگر افكار، سخن و كردار انسان صحيح و الهي باشد سعادتمند و رستگار وعاقبت به خير خواهد شد و اگر ملكات رذيله بوده و گفتار، كردار و اعمالش ناشايسته وغيرالهي باشد، شقاوت، عاقبت به شري و آتش جهنم گريبانگريش خواهد شد.

    و من يشرك بالله فكانما خر من السماء فتخطفه او تهوي به الريح في مكان سحيق»؛[1]

    و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويي از آسمان فرو افتاده و مرغان شكاري او را ربوده‏اند يا باد او را به جايي دور افكنده است.

    شركت در اين جا شركت عملي است، يعني زندگي انسان‏هاي فاسق و شقي، هرماه با ناراحتي وغم و غصه و توأم با وحشت و اضطراب است. غم گذشته‏ها را مي‏خورند،از آينده نگراني دارند،هنگام خواب ، خوردن و در موقعيت‏هاي ديگر،ه ميشه مضطرب و نگرانند.

    اما انسان‏هاي خوب به عكس انسان‏هاي بد و پست، به فرموده قران علاوه بر اين كه به بهشت مي‏روند در اين دنيا نيز يكي زندگي پاك و با عزت دارند:

    «من عمل صالحاً من ذكر او انثي وهو مومن فلنححيينه حيوه طيبه و لنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوا يعملون»؛[2]

    هر كس- از مرد يا زن- كار شايسته كندومومن باشد قطعاً او را با زندگي پاكيزه‏اي حيات حقيقي بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آن چه انجام مي‏دادند پاداش خواهيم داد.

    در سوره ديگر مي‏فرمايد:

    «لا يزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعه او تحل قريباً من دارهم»؛[3]

    و كساني كه كافر شده‏اند پيوسته به سزاي آن چه كرده‏اند مصيبت كوبنده‏اي به آنان مي‏رسد يا نزديك خانه‏هايشان فرود مي‏آيد.

    افرادي كه كفر عملي دارند؛ مثلاً نماز نمي‏خوانند، روزه نمي‏گيرند و خلاصه واجبات را ترك مي‏كنند و مرتكب محرمات مي‏شوند انسان‏هاي شرور و ظالمند و به جامعه با عينك بدبيني مي‏نگرند گفتار و كردارشان با مردم ناشايسته و غير اسلامي است.

    زندگي توأم با گناه، بدبختي و فلاكت است و نبايد فريب وضع ظاهري آن‏ها را خورد، چرا كه همين جاه و جلال ظاهري براي او نقمت و دردسر است. قرآن مي‏فرمايدك

    «فلا تعجبك اموالهم و لا اولادهم انما يريد الله ليعذبهم بها في الحيوه الدنيا»؛[4]

    اموال و فرزندانشان تو را به شگفتي و تعجب نياورد،جز اين نيست كه خدا مي‏خواهد در زندگي دنيا به وسيله اين‏ها عذابشان كند.

    مال و رياست زماني خوب است كه خوشي و سعادت به دنبال داشته باشد و انسان را عاقبت به خير نمايد، يعني در راه رضاي خدا به كار رود و در روز حساب نجات بخش انسان باشد.

    2- تجسم اعمال به معناي دوم هم اين است كه: اگر كسي اهل بهشت است، عمل او است كه براي او بهشت پرنعمت شده است و اگر كسي اهل جهنم است و مار و عقرب او را احاطه كرده، آن نيز همان اعمال اوست.

    پيامبر اكرم(ص) فرمود:

    الدنيا مزرعه الآخره؛

    دنيا كشتزار آخرت است.

    انسان در اين دنيا هر چه كشت كند، در عالم آخرت همان را برداشت مي‏نمايد و خلاصه اين كه نعمت‏هاي بهشت اعمال خود انسان‏هاست:

    «كلوا و اشربوا بما اصلحتم»

    بخوريد و بياشاميد آنچه را كه خود تهيه نموده و فرستاده‏ايد.

    همچنين است آتش جهنم كه آن هم ساخته دست خود ما است، زقوم و حميم را خود تهيه مي‏كنيم به جهنميان خطاب مي‏شود:

    «فذوقوا العذاب ذلك بما قدمت ايديكم»؛[5]

    بچشيد عذاب را، اين چيزي است كه خود تهيه كرده و فرستاده‏ايد.

    3- نوع سوم تجسم اعمال، تبديل عمل به موجود متناسب با عمل است؛ توضيح آنكه: مرحوم صدرالمتالهين(ره) در آسفار، تناسخ را رد مي‏كند؛ معناي تناسخ اين است كه يك عده‏اي از فلاسفه، از روان‏شناسان و روانكاوان، مخصوصاً كساني كه ادعاي احضار روح دارند، مي‏گويند: هر گاه انسان بميرد روح او بر جسم ديگري منتقل مي‏شود. بنابراين قول،اكنون روح ما كه در اين جا نشسته‏ايم روح انسان‏هاي قبلي است و زماني كه از دنيا برويم روحمان به اجسام ديگري منتقل مي‏شود.

    بعضي معتقدند كه اگر انسان بدكار باشد، روح او به جسم حيواني يا آدم بدبختي، واگر خوشبخت، باشد روحش به يك حيوان خوبي كه براي مردم نافع است منتقل مي‏شود، و اگر آدم خوبي باشد روحش به كالبد آدم مقدسي، خواهد رفت. اين معناي«تناسخ» است. مرحوم صدرالمتالهين تناسخ را باطل مي‏كند و با مباني فلسفي مي‏گويد: تناسخ محال است؛ يعني اگر چيزي بخواهد از فعل به قوه برگردد اين محال است.

    قرآن مي‏فرمايد: بعضي در قبر مي‏گويند:«ما را برگردانيد تا آدم خوبي شويم» خطاب مي‏شود محال است كه برگرديد.

    «قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحاً فيما تركت»؛[6]

    پروردگارا، مرا باز گردانيد شايد من در آن چه وانهاده‏ام كار نيكي انجام دهم. بعد مي‏فرمايد: اي انسان! تو برزخي داري كه روح تو تا روز قيامت در عالم برزخ است.

    مرحوم صدرالمتالهين از ديدگاه فلسفي ثابت مي‏كند كه تناسخ محال است، بعد هم براي اثبات محال بودن تمسك به قرآن مي‏كند و مي‏فرمايد:از قرآن يك تناسخ دقيق و لطيفي استفاده مي‏كنيم كه اين از شاهكارهاي قرآن است، پس ادعاي كشف شهود مي‏كند و مي‏گويد در عالم كشف اين تجسم عمل به معناي سوم ديده شده و آن گاه اقامه برهان مي‏كند.

    تناسخي كه ملاصدرا مي‏گويد الآن مورد بحث ما است و آن اين است كه اعمال ما براي ما ملكه مي‏سازد؛ يعني گفتار،كردار،تخيل‏ها و افكار ما برايمان ملكه مي‏سازد، آن ملكات وحالات هم براي ما هويت ايجاد مي‏كند؛ يعني اگر اعمال، گفتار، پندار و افكار كسي نيك باشد ملكه خيرخواهي براي او درست مي‏شود و به طور خودكار آدم خيرخواهي مي‏شود.

    در روايات آمده است كه در روز قيامت وقتي وارد صف محشر شدي، بعضي از انسان‏ها را مي‏بيني كه مثل ماه مي‏درخشند،يعني يك انسان كاملي وارد محشر مي‏شود كه چشم‏ها همه به او خيره مي‏شود، لذا اعمال خوب، عبادت‏ها و خدمت به خلق خدا براي شما ملكه و ملكه هم برايتان انسانيت ساخته و شما را در انسانيت شكوفا كرده است. اما اگر گفتار شما در زندگي، نيش زدن و زخم زبان، استهزا،عيب‏جويي و غيبت،تهمت، شايعه و دروغ باشد؛ يا كردار شما ظلم و جنايت باشد. اين ظلم‏ها، كم‏كم براي شما حالت مي‏سازد؛ يعني شما ديگر به طور ناخودآگاه حالت درندگي و بدخويي پيدا مي‏كنيد. در اثر زيادي گناه- به قول روان كاوها- براي انسان حالت ساديسمي پيدا مي‏شود به طوري كه از ظلم كردن لذت مي‏برد.

    آدم‏هاي متكبر كه تكبر در دلشان رسوخ كرده است به صورت پلنگ، آن‏هايي كه سر و كارشان با فيلم‏ها و موسيقي‏هاي مبتذل و با زن‏هاي همه جايي و با جلسه‏هاي فساد است به صورت ميمون،انسان‏هاي منافق به صورت روباه در مي‏آيند. اگر كسي چشم بصيرت و ملكوتي داشته باشد در همين دنيا مي‏بيند كه فلاني ميمون و آن ديگري روباره و سومي سگ است و .. .

    ملاصدرا، روايتي در اسفار آورده است كه راوي مي‏گويد:

    روزي خدمت امام صادق() بودم، در حالي كه هر دو طواف كرده بوديم در گوشه‏اي نشسته و به مطاف نگاه مي‏كرديم؛ خطاب به امام صادق(ع) عرض كردم: يابن رسول الله! ما اكثر الحجيج!چقدر حاجي فراوان است! حضرت تبسمي كرده و فرمودند:

    ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج؛[7]

    حاجي كم است و سر و صدا زياد است.

    در اين حين نفهميدم كه امام(ع) چه مي‏فرمايد، لذا امام (ع) چشم ملكوتي به من عطا كردند وفرمودند: نگاه كن، از ميان انگشتان دست مباركش به طرف مطاف نگريستم؛ ديدم كه آدم بسيار كم است و هرچه هست حيوان است، به صورت هاي موش،گاو، پلنگ و خرگوش و .. .

    روزي عايشه خدمت پيامبر اكرم(ص) نشسته بود كه زني آمد و از پيامبر مسئله‏اي پرسيد، پيامبر جوابش را داد، وقتي زن رفت عايشه غيبت او را كرد و گفت: يا رسول الله  چه زن كوتاه قدي بود! تا غيبت كرد رنگ مبارك پيامبر تغيير كرد و فرمود:

    عايشه! چرا غيبت كردي؟ چرا چيزي گفتي كه اگر نزد خودش مي‏گفتي به او بر مي‏خورد، چرا شخصيتش را كوبيدي؟ زود استفراغ كن؛ در اين هنگام، حالت استفراغ براي عايشه پيدا شد و مقداري گوشت گنديده از دهانش بيرون افتاد، گفت: يا رسول الله! من گوشت نخورده بودم، اين چه بود؟!

    حضرت فرمود: مگر قرآن نخوانده‏اي كه مي‏فرمايد:

    «و لا يعتب بعضكم بعضاً ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكر هتموه...»؛[8]

    و بعضي از شما غيبت بعضي نكند آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد، از آن كراهت داريد...

    قرآن مي‏فرمايد: روز قيامت پرده‏ها كنار مي‏رود:«فكشفتا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد»[9] آن كسي كه سگ است از الآن سگ است،منتهي پرده رويش را پوشانده است وچشم ملكوتي نيست كه ببيند، روز قيامت چشم‏ها تيزبين و حقيقت بين مي‏شود و آن گاه خودش را مي‏بيند كه آدم است يا نه، ديگران همه او را مي‏بينند كه آدم است يا نيست.

    به فرموده قرآن داد و فرياد و خدا خداي بعضي از جهنميان بلند مي‏شود و به آنان خطاب مي‏شود:«احسئوا فيها و لا تكلمون»[10] ؛ در آن گم شويد و با من سخن مگوييد. عرب وقتي بخواهد سگ‏ها را از خود دور كند مي‏گويد:«اخسوا»

    روايتي است از امام حسين(ع) كه همين روايت از امام سجاد(ع) نيز نقل شده است كه مي‏فرمايد:

    اجتنب الغيبه؛ فانها ادام كلاب النار؛[11]

    از غيبت بپرهيز، چرا كه آن،خورش سگ‏هاي جهنم است.

    استاد بزرگوار مار رهبر عظيم الشان انقلاب(ره) در درس‏هاي اخلاقي خود حداقل سالي يك يا دو مرتبه اين روايت را به ما تذكر مي‏دادند. آري، آن كه غيبت كند، چنين كاري برايش ملكه مي‏سازد واين ملكه او را به صورت سگ مي‏كند. اين سگ در جهنم گرسنه مي‏شود و غذا مي‏خواهد، در اين حالت همان غيبت‏هايي كرده؛ يعني همان گوشت‏هاي گنديده‏اي كه خورده، در جهنم برايش غذا مي‏شود.

    خوري‏هاي زشت، گرگ مي‏شودو انسان را در قبر مي‏درد. گرگ‏ها از كجا مي‏آيند و چه كسي آنها را دوست مي‏كند؟ آن ها نتيجه بد اخلاقي‏ها، ظلم‏ها، جنايت‏ها، رشوه‏ها، رباها، مال مردم خوردن‏ها و بالاخره تجاوزها است.

    قرآن مي‏فرمايد: دسته‏اي از مردم به صورت الاغ وارد محشر مي‏شوند:

    «و اما الذين شقوا ففي النار لهم فيها زفير و شهيق»؛[12]

    و اما كساني كه تيره بخت شده‏اند در آتش فرياد و ناله‏اي دارند.

    يعني آناني كه شقاوت دارند، آنان كه در دنيا به مردم، انسانيت ونسبت به خدا و اسلامشان بي‏تفاوت بوده‏اند، آنان شقي هستند و شقي‏ها به جهنم مي‏روند. سپس مي‏فرمايد شقي‏ها به صورت الاغ محشور مي‏شوند«لهم فيها شهيق و زفير» الاغ وقتي صدا مي‏كند آن لحظات آخر را «شهيق» و آه ناله‏اش را«زفير» مي‏گويند، كسي كه در اين جا بي‏جا صدا مي‏كند، شخصيت ديگران را مي‏كوبد،شايعه پراكني مي‏كند و بالاخره بدون استدلال مي‏شنود و بدون استدلال نقل مي‏كند. همچون الاغي است كه بي‏جا عرعر مي‏كند.

    قرآن مي‏فرمايد: انسان‏هاي لجوج، آنان كه زير بار حق نمي‏روند و گوششان به حرف حق بدهكار نيست، وارونه در صف محشر حاضر مي‏شوند، يعني پاها بالا و سر روي زمين، همان گونه كه اين جا وارونه است آن جا نيز وارونه است«و نحشرهم يوم القيامه علي وجوههم ثم بكم عمي..» اين گروه در حالي مي‏آيند كه هم كورند، و هم كرد و هم گنگ، كسي كه حق وعدالت را نمي‏تواند ببيند،كسي كه عدالت وحق را مي‏بيند و پا روي آن مي‏گذارد روز قيامت اعمي و كور محشور مي‏شود، يعني عملش مجسم مي‏گردد.

    خلاصه اين كه بايد گفت: آخرت با دنيا يك سكه است و دورو دارد، اين رو دنيا وآن رو آخرت، اين جا ظاهر است و آن جا واقع، اين جا مجاز است و آنجا حقيقت. كسي كه اين جا سگ است و مردم را بي‏جهت مي‏آزارد، آنجا نيز سگ است، كسي كه اين جا حالت درنده خويي دارد، آن جا گرگ محشور مي‏شود.

    خلاصه مطلب اين كه بكوشيم با خدمت به مردم و روان‏تر كردن كار آن‏ها، حالت ملكه خدمت‏گزاري رد خود ايجاد كنيم و در قيامت، اعمالمان به صورت نيكو و پسنديده، مجسم شود. براي كارگزاران و كارمندان اندوختن زاد و توشه براي آخرت به اين است كه روند كارهاي اداري را سالم سازند و عناصر مخربي چون رشوه‏خواري، برخورداري از امتياز ويژه، پارتي بازي، قانون شكني و سهل‏انگاري دركار مردم را از ميان بردارند. در يك فضاي سالم اداري است كه مي‏توان به طور صحيح خدمت كرد و دوستان وهمكاران را به خدا و آخرت فراخواند. هر گامي كه در اين جا برمي‏داريم در واقع آجري از بناي شخصيت و هويت خود را ساخته‏ايم.

     

    پي نوشت ها:

     

    [1]. حج(22)آيه31.

    [2]. نحل(16)آيه97.

    [3]. رعد(13)آيه31.

    [4]. توبه(9)آيه55.

    [5]. آل عمران(3)آيه182.

    [6]. مومنون(23)آيه99.

    [7]. بحارالانوار، ج27،ص181.

    [8]. حجرات(49) آيه12.

    [9]. ق(50)آيه22.

    [10]. مومنون(40)آيه108.

    [11]. وسائل الشيعه، ج8،ص600،ح16.

    [12]. هود(11)آيه106.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365